انتخابات اخیر ایران

این نوشته در سال 2016 انتشار یافت و گویای شرایط امروز ما نیز می باشد.

انتخابات اخیر در ایران  خطا، آزمون ، یاد گیری انتخاب بد اما نه بدتر، راهی که مردم ایران  بدان رفتند

روحی شفیعی

از اولین انتخابات بعد از انقلاب که ایرانیان بدون تامل و تفکر و تنها با دنباله روی از جو تشنج و تنش انقلاب بدان رای دادند و اغاز یکه تازی های اقای خمینی و جانشینان ایشان بیش از سه دهه گذشته است.

حق رای مردم ایران در انتخاب شدن و انتخاب کردن نماینده، چه برای مجلس قانون گذاری و چه بقیه مجالس و مجامع فرا قانونی تقریبا در تمامی مراحل با مهندسی از بالا، با انتخاب نماینده های دست چین و ارائه لیست تائید شده گان به مردم برای انتخاب از میان “انتخاب شده ها” به همراه بوده است.  گاها نیز که نتیجه مطلوب بدست نیامده است، همانند انتخابات سال 1388، رای مردم بکلی و بدون رودربایستی کنار گذارده شده و مطلوب رهبر به مردم خورانده شده است. اعتراضات جمعی نیز با سرنیزه و چماق و زندان فرو نشانده شده است.

مردم ایران اما از راه ازمون و خطا اموخته اند که با این حکومت و با این ساختار حکومتی نمی توانند با فریاد و اعتراض خیابانی با اعتصاب و قهر حرف خود را به کرسی بنشانند.

مردم ایران اما در طی این سالها، با درک زیرکانه از چند و چون  مراحل انتخاباتی با زیرکی خاص ایرانی خود که همواره در تاریخ ایرانی به یاری ان ها آمده است، زیر و بم حق انتخاب و انتخابات  را اموختند و در انتخابات اخیر مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی ان را تمام عیار به نمایش گذاردند. این امر به ویژه در کلان شهر تهران و بین تهرا نی ها  که نزدیکتر به مراکز قدرت و نهادهای قدرت بودند در رای دادن به مرحله عمل درامد.  

قلع و قم کاندیداها ی دو مجلس، زدودن نام انها که به نظر “اصلاح طلب” ، ” میانه رو” و یا ناشناس بودند از لیست هزاران کاندیدا، تنگ تر کردن عرصه بر انها که تا دیروز بازو و بدنه رژیم بودند اما امروز به شکلی مورد کم لطفی رهبر قرار گرفته و در فاصله ای دورتر ایستاده بودند، از اقدامات اولیه ای بود که عرصه را بر حق انتخاب مردم تنگ کرد.

در نهایت لیست ارائه شده به مردم در همه شهرها به ویژه در کلان شهر تهران ان چنان هم مطلوب مردم نبود. اما رای دهندگان به ویژه در تهران  با انتخاب استراتژی رای ندادن به ان ها که مطلوب رهبر بودند و رای به ان هائی که با ان که همواره در بدنه نظام قرار داشتند و به استقرار و تحکیم ان یاری رسانده یودند، اما اکنون در فاصله ای دورتر از مرکز قدرت ایستاده بودند شاید برای اولین بار نمایانگر بلوغ ذهنی و فکری خود را بنمایش گذاردند. رای دهندگانی که می بایست در زیر تیغ رهبر برای 4 سال اینده روزگار بگذرانند.

به اعتقاد نگارنده قضاوت را باید به عهده مردمی نهاد که میدانند چه میخواهند اما نمی توانند ان را بدست اورند.  قضاوت را باید به عهده ان زندانی سیاسی گذارد که به قول خودش میدانست به جلاد سالهای دهه 60 رای میدهد و از این امر خجالت میکشید و ناراحتی وجدان داشت اما این جلاد آن سالها اکنون در این سوی خط کشی و دورتر از ان رهبری قرار داشت که جنگ طلب و جنگ افروز و دشمن افرین است. رهبری که در بحران “رهبری” میکند و خواستار ان نیست که ایرانیان در صلح و ارامش با جهان به گفتگو بنشینند.

آری شاید هم انها که با درایت به لیست “اصلاح طلبان” و “میانه روها” در تهران رای دادند و

بنیاد گرایان و جنگ افروزان را از صحنه بدر کردند شاید به خوبی میدانند که اگر روزی دادگاهی عادلانه برگزار شود ،کاندیداهای مورد انتخابشان  باید در ان دادگاهها بجرم جنایات بی شمار محاکمه و مجازات شوند. اما امروز انتخاب هم ان افراد که “اصلاح طلب” شده اند انتخابی است “بهتر” . انتخابی است بین بسیار بد و کمی بدتر. انتخابی است بین انهائی که شاید ایران را از ورشکستگی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی  برهانند ، که اگر چنین شود ان گاه است که ان مردم میتوانند به کاندیداهائی رای دهند که خود انتخاب کرده اند. کاندیداهائی که نماینده واقعی انها هستند نه دست نشانده و ملیجک رهبر.

 نگارنده بر این باور است که بسیاری از مردم ایران به حدی از بلوغ فکری رسیده اند که میدانند چه میخواهند. اما نمی توانند انچه را که میخواهند در عمل بدست اورند. نتیجه ان که ان جا که حقی بدست میاورند که ان رای دادن است، با رای ندادن به انها که رای دادن مطلوب را از انها گرفته اند، خواست خود را به کرسی نشانده اند و این کار کمی نیست. این دستاورد بلوغ سیاسی ان بخشی از مردم است که با انکه  زیر تیغ سانسور می زیند اما رگه های گریز را شناخته اند. می دانند چکونه از ان رگه ها برای گریز استفاده کنند.

آینده از ان مردمی است که حق خود را میشناسد. مردمی که میدانند  “چوب و چماق و اسلحه”

دیگر اثر ندارد. درود بر آن مردم.     

مطالب مرتبط