امروز، 12 فروردین، روزیست که اکثریت مردم به ایجاد جمهوری اسلامی رای دادند.
در آمار مربوط به رای مردم برای برپایی جمهوری اسلامی آمده بود که 98 درصد مردم ایران به آن رای مثبت دادند. با خوشحالی و افتخار باید بگویم که من و همه اعضای خانواده ام بخشی از آن 2 درصدی بودیم که به آن یا رای منفی دادیم و یا بطور کلی رای ندادیم. در سالهای پس از برپایی جمهوری نوظهور خمینی ساخته که یکی از اهداف اصلی آن دشمنی با همه جهان متمدن بود نیز با همه فشارها و تهدیدها که اگر مهر رای دادن در شناسنامه نباشد چنین و چنان میشود، ما باز هم در هیچ یک از رای دادن ها شرکت نکردیم. نه به قوانینی که برای مشروعیت بخشیدن به آن حتی بظاهر رای مردم را طلب میکرد و نه به مجالس شورای اسلامی و یا ریاست جمهور در ادوار متفاوت. گول لبخندهای ملیح آقای خاتمی و شرکا را نیز نخوردیم و به او و بعدها به جانشینان بدتر از او نیز رای ندادیم.
اما رای دادن در ایران پس از حکومت پادشاهی میتوانست فرصت طلایی برای تمرین دموکراسی و آموزش مشارکت مردم در تعین امور کشور داری باشد. اگر مردم بطور واقعی در انتخاب رییس جمهور و یا اعضای مجلس شورا که قوانین کشورداری را تصویب میکنند و یا شوراهای شهر شرکت میکردند همانگونه که مشارکت جمعی از حقوق اساسی مردم همه کشورهای آزاد است، ایران پس از حکومت مطلقه پادشاهی میتوانست براهی درست هدایت شود. کشورهایی که در آنها احزاب مختلف برقابت با هم میپردازند و با ارایه برنامه های کشور داری و پیشرفت امور برای مردم و بنفع مردم به صحنه رقابت قدم میگذارند. کشورهایی که سیستم های دموکراسی و رای مردم بر آنها حاکم است چه از نوع پادشاهی مشروطه و یا جمهوری خواهی مردم آگاهانه مشارکت مستقیم در انتخاب افرادی را که به آنها باور دارند. منتخبانی که در قبال رای دهندگان احساس مسیولیت میکنند و ارای آنها و خواست آنها را نمایندگی میکنند و میدانند که اگر راه خطا روند اعتماد مردم از آنها سلب خواهد شد. در 12 فروردین 57 مردم ایران با چشمانی بسته و گوش هایی که تنها نجواهای بیسر و ته آقای خمینی را میشنید و به آنها باور آورده بودند، به برقراری حکومتی رای دادند و خود را و رای خود را در اختیار گروهی که از درون گورهای تاریخ سر برآورده بودند قرار دادند که نتیجه آن رای “آری” فاجعه ای ببار آورد که هنوز هم پس از گذشت بیش از 4 دهه و مبارزات بسیار و قربانی دادن های بسیار و تلاش های مافوق بشری مردم ایران در کلاف سردرگم سازمان مخوف حکومت اسلامی آن گرفتارند. شاید زمان آن رسیده باشد که با نگاهی بدرون و بیرون و با پیشرفت هایی که در عرصه های اگاهی رسانی بوجود آمده است این بار مردم بتوانند بساط حکومت مخوف اسلامی را برافکنند و برای همیشه اسلام سیاسی را از صحنه سیاست ایران و جهان بدور افکنند. امید که از پا ننشینیم و با عزمی جزم در این 12 فروردین با خود و با سرزمین ایران و مردم از همه جا مانده و رانده شده آن ، با خودمان پیمان ببندیم که بساط جهل و قهر و ستم را در این سال نو بر خواهیم افکند.