زمان آن رسیده است که ما زنان سازمان مستقل خود را راه اندازی کنیم.
جنبش زن-زندگی-آزادی پس از کشته شدن مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد با ابتکار زنان و دختران ایران و همیاری مردان، به ویژه مردان جوان ایران شکل گرفت و اکنون وارد ششمین ماه خود شده است. این جنبش در درون کشور صدهها قربانی و هزاران زندانی را بهمراه سرکوب وحشیانه حکومت اسلامی داشت. در خارج از مرزهای ایران نیز میلیونها ایرانی رانده شده از وطن بیکار ننشستند. راهپیمایی های اعتراضی و راهیابی برای آگاهی افکار عمومی و به ویژه سیاست مداران غربی هرگز آرام نگرفته است. در این میان گروهها و جمع زیادی از زنان درون و بیرون کشور هریک بنوعی خواست های زنان را در ایران آینده مطرح میکنند. اما جنبش زنان و برآورده شدن خواست های مشخص زنان در ایران آینده نیاز به تشکیلات و سازمانی دارد که :
1- در بر گیرنده اکثرین زنان ایران در درون و بیرون کشور باشد
2- نیازها و خواست های مشخص زنان را بعنوان نیمی از جمعیت ایران نمایندگی کند.
تجربیات دهه ها پژوهش و کار بر روی مسایلی که مربوط با زنان است و تاریخ معاصر چه در ایران و چه در دیگر جوامع رو به تحول نشان میدهد که در دوران گذار از یک نوع حکومت به نوع دیگر اگر زنان متحد نباشند و برای تحقق خواست های خود و ثبت آنها در اسناد رسمی حکومتی پافشاری نکنند، جامعه مرد سالار توان و تمایل به برآورده شدن و بثمر رساندن خواست و نیازهای زنان را نخواهد داشت.
با توجه به ضرورت تاریخی دورانی که در آن قرار داریم و خواست هایی که بطور پراکنده در گروهها و دسته های مختلف زنان برای آن ها مبارزه میکنیم، شاید وقت آن رسیده باشد که تشکیل سازمان زنان ایران، مستقل از هرگونه تشکل دیگر که در بر گیرنده همه زنان از هر قشر و طبقه و دیدگاه سیاسی و اجتماعی مد نظر زنان فعال در جنبش زنان قرار گیرد. تنها با وجود چنین سازمانی است که زنان میتوانند ضمن آنکه گروههای خاص خود را نمایندگی کنند صدای قوی و یکپارچه ای باشند که انکار و نادیده گرفتن آن در آینده امکان پذیر نباشد. سازمان پیشنهادی زنان ایران ضمن انکه نیمی از جمعیت کشور را نمایندگی خواهد کرد، اما دردرون خود زنان طبقات و گروههای طبقاتی مختلف اعم از گروههای جنسی، جنسیتی، صنفی و زنان نواحی گوناگون کشور با فرهنگ های بومی وجود خواهند داشت که خواست ها و نیازهای خاص خود را بطور مستقل تدوین کرده و برای گنجاندن در قانون اساسی آینده به مرکزیت سازمان زنان ارایه خواهند داد.
زنان ایران از هر قشر و طبقه و گرایش هم اکنون میدانند که در ایران آینده چه میخواهند. اما اگر تشکیلات و سازماندهی مناسب برای تدوین این خواست ها و ارایه آنها به صاحب نظرانی که در آینده اسناد حکومت آینده ایران را تدوین میکنند ( که باید از هم اکنون تاکید کنیم که نیمی از آن صاحب نظران نیز باید زن باشند) وجود نداشته باشد، ما زنان باز هم باید که در آینده نیز برای خواست های خود مبارزه کنیم.
بنابراین، شاید زمان آن رسیده باشد که گروهی از زنان فعال در جنبش زنان در درون و بیرون کشور بفکر آن باشند که سازمان مستقل زنان ایران را راه اندازی کنند و با تکیه بر آزادی و برابری و حقوق انسانی زنان گرد هم آیند و بدور از باورهای رنگارنگ، منشور این سازمان را تدوین کنند و در اختیار همه زنان قرار دهند تا پس از توافق بر سر اصول اصلی آن، وجود چنین تشکیلاتی اعلام شود. آز آن پس نمایندگان انتخابی سازمان مستقل زنان ایران باید در همه نشست ها و گفتگوها و فعالیت ها و کمپین ها حضور رسمی داشته باشند و خواست های زنان را در همه اسناد رسمی حکومت آینده ایران بگنجانند.
دوستان وقت آن رسیده است که باور کنیم که ما زنان بعنوان نیمی از جمعیت کشور ایران در دورن و بیرون ایران میتوانیم گرچه با هم اختلاف نظر داشته باشیم، اما بعنوان نیمی از جامعه ایران خواست های مشترکی نیز داریم و بر سر دستیابی به آن خواست با هم بگفتگو خواهیم نشست و برنامه عملی برای آینده زنان و دختران ایران با توجه به همه جوانب ارایه خواهیم داد و در ساخت و بنای آینده ایران آن خواست ها گنجانده خواهند شد. اجازه ندهیم این باز همانند انقلاب 57 زیر پا له شویم و خواست های ما “به بعد ” موکول شود. تاریخ ما را برای یک بار خواهد بخشید. اما نسل های آینده در تاریخ آینده ما را نخواهند بخشید اگر در این راه کوتاهی کنیم