یادداشتی بر تاریخ

یادداشتی بر تاریخ

روحی شفیعی

به صدسالگی روز زن نزدیک میشویم. زنان جهان در صدسال گذشته و بویژه طی دهه های پایانی قرن بیستم به دستاوردهای والائی نایل شدند. زنان کشورهای نیمکره غربی ابتدا و پس از انها بسیاری کشورها برای بدست اوردن حقوق برابر و رفع تبعیض در حوزه های اجتماعی، سیاسی و خانوادگی علیه دولتهای حاکم و نظامهای مرد سالار و فرهنگ واپس مانده قرون گذشته بپا خواستند و گاه با همراهی مردان و یا به تنهائی و با تکیه بر نیروی خود در راه شناخت کاستیها و تبعیضات نهادینه شده به انچنان مبارزه ای دست زدند که امروز در بسیاری از ان کشورها حقوق برابر زنان و مردان  و حقوق ویژه زنان در حوزه های گوناگون امری طبیعی و عادی تلقی میشود. 

نوای ازادی زنان از بندگی و ستم زنانگی و خانه نشینی و دیوار و حصار در ایران و مصر زودتر و پیشتر از سایر کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال افریقا به صدا در امد.  زنا ن مصری کمی پیش از زنان ایرانی برای کسب دانش و برخی امتیازات به تشکیل محافل و کلوپهای زنانه دست زدند 

زنان ایران با شرکت در انقلاب مشروطیت که 6  سال قبل از رسمیت یافتن روز جهانی زن رویداد  به نقش خود بعنوان انسانهائی که میتوانند در جامعه مشارکت داشته باشند معنا دادند وبه میدان امدند و با تاسیس مدارس دخترانه و نشر مجلات زنان و محافل و کلوپهای زنانه وتاکید بر  لزوم سواد اموزی در پیشبرد وضعیت زن ایرانی  پیشتاز امر برابری و رفع تبعیض از زن ایرانی شدند.

 گرچه زنان ایران طی ده ها تلاش و مبارزه توانستند به برخی از حقوق برابر دست یابند اما این بمعنای پایان کار نبود. زنان هنوز در بسیاری از عرصه ها مورد تبعض و ستم بودند در زمینه اشتغال و در بازار کار زنان تنها 13 درصد شاغلین را تشکیل میدادند.در خانواده با انکه قانون حمایت خانواده به زنان حق بیشتری در امر طلاق و حضانت کودکان را داد اما ستم بر زنان و خشونت های خانگی در قبل از انقلاب هم هنوز بازار گرمی داشت. با اینهمه در زمینه های احتماعی و فرهنگی و اموزشی زنان از ازادی بیشتر برخوردار بودند. این همه میرفت تا با گذشت زمان زنان به برابری بیشتر  و رفع تبعیض جنسیتی دست یابند..

پایه هائی که از ببش ار صدسال قبل برای ازادی و برابری زنان در ایران گذاشته شد شاید اگر انقلاب اسلامی به وقوع نمی پیوست میتوانست زن ایرانی را در خاورمیانه سرآمد همه زنان کند. 

انقلاب اسلامی و پیامدهای ان زلزله ای بود که ستون جامعه ایران را بلرزه دراورد و از بن وبران کرد. زیانهای بار ناشی از این انقلاب، زن ایرانی را دهها سال به عقب بازگرداند. انقلاب اسلامی حتی حق انتخاب پوشش را که از اولین حقوق هر انسان است از زن ایرانی گرفت.زن را به ردای اسلامی مفتخر کرد و از او انچنان پرچمی ساخت که در صورت نبودش انقلاب و اسلام با شکست مواجه خواهد شد. سالها گذشت تا 

 زنان پس از انقلاب با تلاش فراوان و دادن خسارتهای بسیار توانستند کمی از حقوق از دست رفته را بطور ناقص بویژه در حوزه اموزش بازیابند. تلاش زنان دردهه ها ی بعد از انقلاب اسلامی برای ان بود که تمام یا بخشی از حقوق بدست امده و از دست رفته قبل از انقلاب (که خود انچنان کامل هم نبودند) به زن ایرانی بازگردانده شود. با گذشت زمان و تغییرات در سطح حکومتی و تشدید فشار بر فعالان مدنی و اجتماعی و سرکوب هرگونه فعالیت، وضعیت مبارزه زنان با حکونت برای دستیابی به حقوق خود وارد عرصه جدیدی شده است امروز تلاش برای رفع تبعیضد در همه عرصه های اجتماعی برای زنان ایرانی  بیش از همیشه با خطرات جانی ومالی و روانی مواجه است. فعالان زن در چند سال گذسته بوطور سیستماتیک مورد ازار و اذیت و زندان قرار گرفته اند و تلاش انها برای از میان بردن ستم و تبعیض با مسئله “امنیت ملی و منافع ملی ایران” و “براندازی رژیم” در هم تنیده شده است و از این منظر فعالیت زنان برای بدست اوردن حقوق خود با مشکلات اساسی مواجه شده است .

با تشدید فشارهای سیاسی بر کنشگران زن و تنگ شدن عرصه مبارزه، خود اصل مبارزه نیز دچاره سردرگمی و ابهام شده است زیرا که ابعاد فشار بر فعالان انچنان بالاست که اولویت مبارزه و اهداف مبارزه در پیچ و حم دستگیریهای فعالان و زندان و تبعید و بویزه مهاجرت استخوان بندی  فعالان مدنی را دچار سردرگمی است. 

امروز بیش از هر زمان دیگر یاداوری و مرور بر گذشته برای برون رفت از وضعیت کنونی امری ضروری است. یادمان باشد که زنان ددر صد سال قبل در جامعه ای زندگی و مبارزه میکردند که از منظر عقب ماندگی ذهنی حاکمان، چیزی شبیه امروز بود. با این تفاوت که امروز در عصر تکنولوژی ارتباطی زندگی میکنیم که جهان را به یک سطح شفاف مبدل کرده است. در ان دوران که هنوز عثمانی ها در بخشهائی از خاورمیانه و تزارها بر روسیه حاکم بودند، ما برای استقلال و ازادی مبارزه کردیم و در این مبارزه مردان هم با زنان  همراه و همدوش بودند.

 پیشگامان زن و انان که توانستند سقفهای شیشه ای را بشکنند و برای اولین بار به مشاغلی دست یابند که از ان مردان بود، همواره در هر جامعه از رسالت ویژه ای برخوردارند. هم اکنون نیز هزاران نفر از  زنان ایران از درجه بالائی از سواد و تخصص واگاهی برخوردارند که چنانچه حکومتی مردم خواه بر سرکار می بود میتوانست از انان برای ساختن ایرانی اباد و ازاد سود جوید.

 دریغ و افسوس که حاکمان ایران با زبونی و ترس ذاتی از اگاهی و دانش در جهت ابادانی ایران زنان را در بند و زندان و ردا و قبا میکنند تا چشمه های امید را بخشکاند، تا چند صباحی دیرتر به راهی روند که مبارک ها و بن علی ها و قذافی ها میروند. 

در سالروز صدمین سال روز زن یاد همه پیشگامان زن را گرامی میداریم.  برای انکه یادمان نرود که زنان ایرانی به یمن انقلاب مشروطیت و با تلاشهائی که در دوران پهلوی ها شد، به چه  دستاوردهائی رسیده بودند و در چه زمینه هائی و از چه زمانی حضور داشتند بطور فهرست وار از چند ده زنی که پیشتاز جامعه بودند  نام میبریم. فهرست نام این زنان بسیار طولانی تر از این نمونه کوچک است. در این فهرست به زنان نویسنده و شاعر و هنرمند اشاره ای نشده است زیرا که تعدادشان بسیار بالاست. اشاره به پیشگامان هر حوزه اجتماعی است و گرنه بسیارند انان که سرامد و و پیشگام شکستن تابو های اجتماعی ایران ان زمانها بودند. 

. بیاد زنانی  که طی 32 سال اخیر بردار شدند یا در زندانند یا اواره سرزمینهای بیگانه، اینده ای ازاد را برای همه زنان و مردان ایران ارزو میکنیم.

1- اولین اموزشگاه پرستاری ایران در 1295 در رضائیه توسط مدسلین مسیحی تاسیس شد.

2-نخستین مدرسه دخترانه توسط صدیقه دولت ابادی در 1297 در اصفهان تاسیس شد.

3- در 1306 شمسی روشنک نوع دوست مدیر مدرسه سعادت رشت امتیاز نشریه،پیک سعادت را گرفت

4–سکینه پری اولین زن جراخ ایرانی در 1307 در رشته سرطان شناسی تخصص گرفت

5- بدرالملوک بامداد اولین زنی بود که در دانشگاه نام نویسی کرد و از دانشسرای عالی فارغ اتحصیل شد

 در 1314 و پس از اخذ فوق لیسانس در امریکا اولین مدرسه مختلط را تاسیس کرد

6- اقدس غربی و اختر فردوس دونفر از اولین فارغ التحصیلا رشته داروسازی در 1320 شد

7- مهر مهران(اصفیا) نخستین زن مدیر باشگاه ورزشی در تهران بود که بهمراه شوهرش در 1322 تاسیس کردند و در 1332 بعنوان خبرنگار ورزشی به المپیک هلسینکی رفت

-8-شمس الملوک مصاحب و زهرا خانلری از اولین زنانی بودند که دکترای ادبیات را در سال 1323 گرفتند

9- دکتر فاطمه سیاح در 1326 کرسی استادی تدریس در دانشگاه ادبیات را بدست اورد.

10– بکاترینا سعیدخانیان اولین زن وکیل دادگستری در 1327 اغاز بکار کرد

11–سیمین دانشور اولین زنی بود که در رشته ادبیات در 1329 موفق به دریافت درجه دکترا شد

12- عفت تجارتچی مدرک اولین زن خلبان در ایران را در سال 1329 دریافت کرد.

13- پوران شیخی اولین زن استاد دانشگاه در 1334 بود

14- در 1340 اولین اتحادیه زنان حقوقدان در تهران اعلام موجودیت کرد

15- در 14 خرداد 1348 شش زن به نامهای منیژه فرزد، میمنت چوبک، ادینه بنی مهر، زهر خاوران، اذرنوش ملک و همایون دخت همایون برای اولین بار به مسند قضاوت نشستند

16- در 1340 ظفردخت اردلان اولین نماینده ایران در کمیسیون زن سارمان ملل شد

17–مهرانگیز دولتشاهی اولین سفیر زن ایران در دانمارک در 1348 بود

18-مهرانگیز منوچهریان اولین زنی است که در 1342 به سناتوری انتخاب شد 

19-در ژوئیه 1354 اولین کنفرانس جهانی زنان سازمان ملل در مکزیکو سیتی برگزار شد که ریاست ان با  اشرف پهلوی بود و موضوع ان برابری، توسعه و صلح با شرکت 600 زن.

20- اولین کنگره بین المللی زنان ارشیتکت در تهران در 1355 تشکیل شد که 150 زن در ان شرکت داشتند.

21–در 5 شهریور 1347 فرخ رو پارسا اولین زن وزیر فرهنگ منصوب شد.

لیست بالا از اولین سالنمای زنان ایران که به همت نوشین احمدی خراسانی در سال 1377 انتشار یافت برگرفته شده است. در ان سالنما که خود نمونه تلاش زنان ایرانی برای ثبت تاریخ است از زنان بسیاری نام برده شده است. این لیست تنها به تعداد کمی از زنان پیشرو در قبل از انقلاب اسلامی اشاره دارد. طبق اماری که سازمان ملل در قبل از انقلاب بدست داد حدود 2000زن در ایران در پست های تخصصی بکار مشغول بوده اند.

نقش تجربیات خشونت بار کودکی و افسردگی و روان پریشی در بزرگسالی

خشونت در کودکی میتواند اثرات طولانی مدت بر روان افراد در بزرگسالی بر جای گذارد که از میان بردن ان حتی با روان  درمانی های طولانی و تجویز دارو از میان نرود.

کودکان و نوجوانان میتوانند در معرض انواع خشونت به شکل های گونه گون قرار گیرند. خشونت در شکل فیزیکی، یعنی آزار های  جنسی، تنبیه های بدنی و یا خشونت های روانی در اشکال گونه گون باشد که در درون خانواده و یا مدرسه و یا کوچه و خیابان و محافل دوستانه و تماس با افراد فامیل و یا بیگانه بر کودک و یا نوجوان بکار گرفته شود.

کودکان و نوجوانانی که برای مدتهای طولانی مورد خشونت قرار گیرند ، به سختی میتوانند در بزرگسالی از تبعات ناشی از ان رهایی یابند. در این نوشته تنها به یک بخش از تاثیرات تجربیات کودکی و نوجوانی بر افراد، پرداخته میشود.

قبل از پرداختن به موضوع افسردگی و عوامل ان باید به چند نکته اشاره شود:

  • همه انسانها دارای احساسات مشابهی هستند، صرفنظر از جغرافیا و فرهنگ است. احساس هایی چون ترس، غم، شادی

افسردگی و نابسامانی احساسی و نگرانی 

افرادی که از افسردگی و نگرانی رنج می برند اکثرا از دردهای فیزیکی ، پشت درد، تپش قلب، بد خوابی، خستگی و کم اشتهایی، فراموشی، عدم تمرکز شکایت دارند. در کشورهای پیشرفته، پزشک خانوادگی چنانچه تشخیص دهد که بیمار نیاز به روان درمانی دارد، او را به روانشناس مراجعه میدهد. در این میان برخورد پزشک با بیمار و تشخیص علل بیماری، عوامل دیگر نیز دخالت دارند. به عنوان مثال مردان کمتر از زنان از مشکل افسردگی و احساسی صحبت میکنند. مسئله فرهنگی نیز در برخورد بیمار با افسردگی و روان پریشی دخالت دارد.

افسردگی به عنوان یک بیماری با اندوهگین بودن تفاوت دارند. اندوهگین بودن تجربه انسانی است که در کوتاه مدت در برابر مواجه با موضوعی روی میدهد و در کوتاه مدت از میان می رود.. افسردگی روانی به عنوان یک بیماری، شکل جدی و پیشرفته اندوهگین بودن است که به خودی خود درمان پذیر نیست و تاثیرات ناگواری بر فرد و اطرافیان بر جای میگذارد.

مجموعه ای از عوامل ژنتیکی، شکل بیولوژی عصبی، فیزیولوژی ، روانشناسی و عوامل اجتماعی در سلامت روان فرد تاثیرات خود را بر جای میگذارند. آنچه که دانشمندان به عنوان عوامل بروز افسردگی یاد میکنند از نتایج کاربرد داروهای ضد افسردگی و تاثیرات ان بر مغز و اعصاب است. با بررسی افرادی که در بزرگسالی دچار افسردگی  شده اند، روانشناسان در یافته اند که تجربیات دوران کودکی انها نقش مهمی در افسردگی انها داشته است. (به این موضوع دوباره برمی گردیم) 

 افسردگی و نگرانی مداوم میتواند بر اثر عوامل دائمی و یا موقت در ارتباط باشند: از دست دادن فردی عزیزی در خانواده، بیکاری، طلاق، فقر، تبعیض ، بیماری و حوادث دیگر اجتماعی و خانوادگی. اگر بخشی از این موارد با هم و یا در ارتباط با هم برای فرد روی دهند، احتمال افسردگی و نگرانی افزایش میابد. به عنوان مثال در دوران رکود اقتصادی در بریتانیا بین سالهای 2007-2008 شمار خودکشی به میزان %6 افزایش یافت. 

روی دادهای دوران کودکی و افسردگی و فشار عصبی در بزرگسالی

یکی از عوامل مهم در نابسامانی های روانی در بزرگسالی، همچون افسردگی و نگرانی، تجربیات دوران کودکی است. بد رفتاری با کودکان و آزار و اذیت آنها، چه آزارهای جنسی و یا جسمی و چه آزارهای روانی. در این میان زنان بیش از مردان دچار عواقب تجربیات دوران کودکی میشوند. آزارهای دوران کودکی نتایج روانی خود را در بزرگسالی به اشکال گونه گون نشان میدهند: شرم، تحقیر، ایزوله شدن، عدم اعتماد به دیگران. اثار تجربیات ازار دوران کودکی به ویژه آزارهای جنسی میتوانند در سال های بزرگسالی در اشکال مختلف نمایان شوند. یکی از دانشمندان (کریستین هیم) که در این زمینه تحقیق کرده است قربانیان خود را به 4 گروه تقسیم کرده است:

  1. آنهائی که از نظر جنسی و فیزیکی مورد تجاوز قرار گرفتند، در بزرگسالی به افسردگی حاد مبتلا میشوند.
  2. آن هائی که مورد ازار قرار گرفته اند اما دچار افسردگی حاد نمی شوند.
  3. آن هائی که مورد ازار جنسی قرار نگرفته اند اما دچار افسردگی شدید بزرگسالی هستند.
  4. آن هائی که تجربه ازار در کودکی را نداشته اند.

آزمایش بر روی زنان نشان داد که: زنانی که مورد ازارهای جنسی در کودکی بودند و اکنون از افسردگی رنج می برند در همه مراحل عکس العمل حاد نشان دادند: ضربان قلب ، افسردگی و دیگر اثار.

در هر حال باید در نظر داشت که همه زنانی که در این آزمایش شرکت داشتند و تجربه آزار دوران کودکی را داشتند دچار افسردگی نشده بودند. این واقعیت نشان میدهد که عوامل دیگری نیز میتواند در تشدید افسردگی موثر باشند. به عنوان مثال آنها که در کودکی آزار دیده بودند: نوع و سطح آزار و یا وجود شبکه حمایتی از آنها در دوران کودکی و یا این احتمال که در برخی مسئله ژنتیکی در شرایط آنها در بزرگسالی تاثیر داشت.

عوامل شخصیتی افراد و عکس العمل  آنها در برابر روی داد های زندگی تاثیر داشته باشد. در این جا منظور از شخصیت، نوع برخورد فرد با حوادثی است که در برابر ان قرار می گیرد. برخی  شواهد نشان میدهند که طبیعت افراد در مقابله با هر رویداد میتواند در تشدید و یا کاهش نگرانی و یا افسردگی تاثیر داشته باشد. افرادی که طبیعت سخت گیرانه ندارند و در برابر یک رویداد عکس العمل زیاد از خود  نشان نمی دهند، و انها که نسبت به قضاوت دیگران حساسیت کمتر ی دارند،  کمتر دچار افسردگی و اضطراب میشوند. 

عوامل ارثی و ژنتیکی در ساختن شخصیت فرد

رفتار های شخصیتی و روان پریشی اغلب ارثی هستند. این احتمال وجود دارد که فرزندان و افراد خانواده فردی که به افسردگی و یا روان پریشی دچار است، به این بیماری مبتلا شوند. در این جا باید به در هم امیختن ژنتیک و محیط پیرامون فرد توجه شود و این که در چه مواردی ژن های موروثی در مغز و بدن فرد فعال میشوند و او را بسوی افسردگی و روان پریشی سوق میدهند. در آزمایش هایی که بر روی دوقلو های هم زاد که دارای ژن های مشابه هستند و در دو محیط اجتماعی متفاوت رشد یافته اند، انجام شده است، تاثیرات محیطی در رفتارهای انها به وضوح مشاهده شده است. 

تحقیقات بر روی مغز افراد نشان داده است که تداوم شرایطی که منجر به افسردگی و یا فشارهای عصبی شده است بر روی ساختار بخشی از مغز تاثیر می گذارند. دانشمندان در مورد سن افرادی که در برابر روی داد ها و فشار های عصبی قرار گرفته اند نیز آزمایش ها یی انجام داده اند. نتایج این آزمایش ها نشان میدهد که در زمانی که مغز در حال رشد است (جوانان) و یا افرادی که به کهن سالی نزدیک هستند، تاثیرات عمیق تر و فزاینده ای داشته است.

آزمایش بر روی موش ها نشان داده است که چنانچه موش ها در بچگی در معرض فشارهای عصبی قرار گیرند، تاثیرات ان بر روی بخشی از مغزشان که به رفتار آنها مربوط میشود طولانی مدت است و بر گرداندن ان به حالت عادی دشوار است. در حالی که اگر در بزرگسالی در برابر فشارهای زیاد قرار گیرند، تاثیرات ان بر مغزشان میتواند طی مدت کوتاهی از میان رود. 

در مقایسه بخشی از مغز  که به افسردگی مربوط میشود، دانشمندان در یافته اند که آن بخش در فرد افسرده کوچکتر است . این یافته ها با آزمایش هایی که بر روی موش ها انجام شده است مطابقت دارند. در موش هایی که در کودکی در برابر آزار و فشارهای عصبی بوده اند، لطمه به ان بخش از مغزشان پایدارتر است در حالی که از میان بردن تاثیرات فشارهای عصبی در دوران بزرگسالی در آنها آسان تر صورت میگیرد.

نظریه دیگری که در این مورد وجود دارد “مکانیسم تنازع بقاء” است که با تجربه شکل گرفته است. پیشینیان ما باید با سختی های بسیاری روبرو شده و دست و پنجه نرم کرده باشند. از این رو این احتمال و جود دارد که مغز انها برای مقابله با سختی ها مقاوم شده است. این تغییرات برای تنازع بقاء ان چیزی است که میشود به ان “جنگیدن و یا نابود شدن” نام داد و لازمه ان آمادگی دائمی در برابر خطرات است. متاسفانه این نوع برخورد با فشارهایی که بر مغز و اعصاب وارد میشود موجب صدمه به روان و جسم افراد میشود. در دوران کنونی، برخورد با این فشارهای اجتماعی موجب چاقی مفرط، خطر خودکشی، پیری زودرس و زوال ساختمان مغز منجمله بخش هیپوکمپوس ان میشود.

مقاومت در برابر شرایط نامطلوب

در سالهای 1970 دانشمندان با مطالعه بر روی کودکانی که در شرایط سخت رشد کرده بودند، اما در بزرگسالی انسان هائی معقول و بالنده بودند نشان داد این کودکان دارای شخصیت و خلق و خوی مهربان و خوش قلب  بودند و این مسئله موجب شد که کمک اطرافیان بزرگسال چه در درون خانه و یا معلمان و امدادگران اجتماعی را براحتی بپذیرند و خود نیز در ارتباط گیری و حل مشکلات مهارت یابند.

دانشمندان به پدید “مقاومت” در برابر روی دادهای ناخوشایند در بزرگسالان نیز مواجه شده اند. مقاومت به معنی بهبود یافتن و خروج از افسردگی در برابر شرایط نا مطلوب نیست. موضوعی که روانکاوان به ان برخوردند ان بود که بدلیل وجود مکانیسم مقاومت در شرایط نامطلوب، مداخله در روند خروج از ان شرایط ان گونه که در گذشته فکر میکردند، ضرورت ندارد. شاید روبرو شدن با افراد غریبه ، در جهت ،آرامش دادن به فرد پس از یک روی داد نامطلوب و درد آور آن چنان هم تاثیر مثبت نداشته باشد. بطور خلاصه باید گفت که پیشینه افراد، ژن های موروثی و شخصیت فردی در ادامه افسردگی و یا از میان رفتن ان تاثیر دارند. تغییر شرایط محیطی و اجتماعی، تغییر در شکل زندگی روزمره و نوع کار و تغذیه و معاشرت و تفریح و دوری از شرایطی که موجب افسردگی شده است، به مرور زمان میتواند اثرات افسردگی را کاهش دهند. چنانچه افسردگی به شکل حاد ادامه داشته باشد، به معنای تغییر در بافت مغز است به ویژه ان بخشی است که به احساسات و ادراکات فرد مربوط است. در این صورت مراجعه به روانکاو و تجویز داروهای ضد افسردگی تجویز میشود. چنانچه فرد در کودکی برای طولانی مدت مورد خشونت و آزار جسمی و روانی بوده است، از میان بردن تاثیرات آن در بزرگسالی به مراتب مشکل تر است. با این همه هستند افرادی که به دلایل ژنتیکی و شخصیتی از بزرگ ترین شرایط دردناک کودکی نیز جان بدر برده و به افرادی سالم و شاد در بزرگسالی مبدل میشوند. بحث بر سر مسئله تاثیرات خشونت و شرایط سخت دوران کودکی بر بزرگسالی افراد نزد روان شناسان و روانکاوان و محققان اجتماعی همواره در حال پیشرفت است و با استفاده از تکنولوژهای پیشرفته و مطالعه بر روی مغز انسان و کارکرد ان شاید بتوان در آینده به دست آوردهای دیگری رسید.

  ( انتشار این نوشته سرآغازی است بر تحقیقاتی که همکاران ایکاوی بر روی مسئله خشونت و تاثیرات آن بر فرد آنجام داده اند و به مرور در فیس بوک ایکاوی انتشار خواهند یافت.)

مطالب مرتبط